نه مجازى! نه حقيقى!
رابطه هاى امروز، گنگ ترين روابط تاريخ تمدن بشرى اند.
وقتمان را تمام صرفِ آدمِ ديگر بودن كرده ايم.
نه در دنياى مجازى خودمانيم نه در دنياى حقيقى!
در مجازى دم از صداقت ميزنيم، در حاليكه هر روزِ دنياى حقيقى مان، با دروغ و دوز و كَلَك ميگذرد!
چه شده ايم؟
با خود چه كرده ايم؟
آنقدر غرقِ در توهّم شده ايم كه "خودِ اصلى" مان را فراموش كرده ايم.
نه ديگر اعتماديست به كسى نه صداقت در حرف هاى كسى!
كمى به خود بياييم!
خودمانِ مگر چه عيبى دارد كه مدام رنگ عوض ميكنيم؟
چه ايرادى داريم كه پوستِ تن را برانداخته و پوستِ ديگرى را تن ميكنيم؟
تمام وقتمان را صرفِ "خودسازى" كنيم!
بياييم قيدِ "خود" را، به همان صورت كه هستيم، صرف كنيم! كمى خودِ واقعى را نشان دهيم!
...